وقتي پاي ديابتي قطع مي‌شود...


 

نويسنده:دکتر ياشا نهريني




 
بيش از 50 درصد افرادي که مجبور به قطع پاي خود مي‌شوند، ديابت دارند. متاسفانه پيشرفت‌هاي علمي و مراقبت‌هاي همه‌جانبه هنوز نتوانسته‌ از شيوع ديابت و به تبع آن، زخم پاي ديابتي در جهان بکاهد. در اين شرايط، راهکارهاي روان‌شناسي مي‌توانند نقش موثري در بهبود وضع موجود ايفا کنند؛ چه براي آنهايي که بخشي از پاي خود را از دست داده‌اند و نيازمند حمايت‌هاي رواني هستند، چه براي آنهايي که به دليل پس‌زمينه‌هاي فکري و احساسي، درمان ديابت و کنترل بيماري خود را جدي نمي‌گيرند.
بسياري از بيماران ديابتي به وفور مطالب هشداردهنده‌اي را در مورد پاي ديابتي خوانده‌اند. اما نتايج يک تحقيق بزرگ مشترک در آمريکا و بريتانيا حاکي از آن است که همچنان باور دروني اکثر بيماران ديابتي بر اين است که «درد نداشتن» زخم پاي آنها نشانه خوبي از بي‌خطربودن آن است. از سوي ديگر، احساس دروني اغلب بيماران به گونه‌اي است که اگر پاي آنها سرد نشده باشد، همچنان سالم و طبيعي است.
روان‌شناسان معتقدند اصلاح ريشه‌اي اين احساس‌هاي دروني، تنها از طريق توزيع کتابچه‌هاي راهنما ممکن نيست و به مشاوره‌هاي تخصصي و گروه‌درماني نياز دارد. به عبارت ديگر وجود درد انگيزه‌اي غريزي را در ما بيدار مي‌کند تا از عامل‌هاي تشديدکننده درد دوري کنيم و به هر ترتيب ممکن به دنبال درمان باشيم. اين‌ انگيزه در بيماران ديابتي غيرفعال است و درمانگران وظيفه ايجاد آن را دارند.

زخم پا و کيفيت زندگي
 

تحقيق‌ها نشان داده‌اند بيماران ديابتي با زخم‌هاي مزمن پا براي ارتباط‌گيري و تطبيق در محيط‌هاي داخل و بيرون از خانه با مشکل‌هاي قابل‌توجهي دست و پنجه نرم مي‌کنند.
يکي از مشهورترين پروژه‌هاي تحقيقاتي که به تاثير زخم پاي ديابتي بر کيفيت زندگي پرداخته مربوط به يک گروه سوئدي است. اين تحقيق به روشني نشان داده است که کارکرد اجتماعي-رواني افرادي که به دليل زخم ديابتي بخشي از پاي خود را از دست داده‌اند به شدت افت مي‌کند.
مطالعه ديگري در آمريکا به اين نتيجه رسيد که تقريبا نيمي از افراد با پاي قطع شده يا به اجبار بازنشسته شده‌اند يا ساعت کاري‌شان کاهش يافته است و در اين شرايط بسياري از موقعيت‌هاي شغلي را از دست داده‌اند. به عبارت ديگر تنها 30 درصد افراد ديابتي بعد از قطع عضو همچنان در موقعيت قبلي شغلي خود باقي مي‌مانند.
علاوه بر اين کاهش تحرک فيزيکي به دنبال قطع‌شدگي پا مشکل‌هاي اجتماعي و بين فردي را براي ديابتي‌ها به دنبال داشته است؛ مشکلاتي که درنهايت اين برداشت را در شخص پديد مي‌آورد که او ارزش و جايگاه اجتماعي خود را از دست داده است.

زخم پا و افسردگي
 

نقش نوروپاتي ديابتي به روشني به عنوان عاملي براي شروع و پيشرفت افسردگي به اثبات رسيده است. طبق برآوردهاي مرکز ملي سلامت روان آمريکا، افراد ديابتي دو برابر بيشتر از ساير افراد در خطر ابتلا به افسردگي قرار دارند. به همين دليل از آنجايي که تمام افراد با زخم پاي ديابتي به درجه‌هايي از نوروپاتي مبتلا هستند، لازم است به طور منظم از نظر بروز علايم افسردگي مورد بررسي قرار گيرند.
از سوي ديگر، استرس‌هاي روحي ناشي از يک زخم کهنه که به سادگي هم بهبود پيدا نمي‌کند يا بدتر از آن کنار آمدن با عضوي که به ناگزير قطع شده است، مي‌تواند زمينه‌ساز اختلال‌هاي رواني مزمني باشد. براساس پژوهشي که در سال 1998 ميلادي در نشريه BMJ به چاپ رسيد، استرس روحي ناشي از قطع عضو معادل استرس ناشي از فقدان يکي از وابستگان نزديک است. در همين پروژه تحقيقاتي بازگشت زودهنگام به محيط کار به عنوان راهکاري مناسب براي پيشگيري از صدمه‌هاي رواني جدي آن معرفي شد. و اما چه کساني بيشتر از سايرين در خطر افسردگي قرار دارند؟ احتمال افسردگي و اختلال‌هاي اضطرابي پس از قطع عضو به عوامل گوناگوني وابسته است. به عنوان نمونه افرادي که پيش از قطع اجباري پا نيز به دليل بيماري زمينه‌اي خود دچار اختلال‌هاي روحي بوده‌اند به مراتب بيشتر از سايرين به اضطراب و افسردگي بعد از عمل جراحي دچار خواهند شد.
درواقع افسردگي و اضطراب در کنار ديابت سيکل معيوبي را تشکيل مي‌دهند که هر کدام به صورت مداوم باعث تشديد ديگري مي‌شود. در تازه‌ترين پژوهشي که در اين زمينه صورت گرفته ارتباط افسردگي و ديابت بيش از هر زماني آشکار شده است. نتايج اين تحقيق سال گذشته در نشريه «بيماري‌هاي غدد داخلي» به چاپ رسيد. براساس اين نتايج کساني که دچار عارضه زخم پاي ديابتي شده‌اند، به طور معناداري بيشتر از ساير افراد ديابتي که گرفتار اين عارضه نيستند، علايم و نشانه‌هاي اضطراب و افسردگي را نشان مي‌دهند.
به عبارت ديگر داشتن سلامت رواني و درک درستي نسبت به مفهوم «سلامت» خود به عنوان يک فاکتور مهم براي پيشگيري از زخم پاي ديابتي عمل مي‌کند. به هر حال هيچ چيز مثل افسردگي نمي‌تواند اراده يک بيمار ديابتي را براي کنترل دقيق قند و انجام مراقبت‌هاي تکميلي تضعيف کند. بنابراين فرد بيمار، خانواده و کادر درماني همواره بايد مراقب خطر افسردگي در يک بيمار ديابتي باشند.
منبع: www.salamat.com